پيام
+
سلام بعد بيست و دو روز تونستم بيام و يك سري چرت و پرت بنويسم
يك داستان با نامه نمايشگاهه دل
كه اين طوري شروع ميشه :
بليط تهيه کردم ...
به نمايشگاه دل خوش آمديد .. لطفا ...
داخل نمايشگاه همهمه اي بود ؛ هر کس به دنبال دلي . بروشورهاي رنگيني به غرفه ها چسبانده بودند و تبليغات ، عشق مصنوعي را به اوج مي رساند؛ هر که شيک تر ، پربهاتر .
ببخشيد خانم ! قيمت آن دل سبز چند است ؟ و آنورتر ، کودکي بهانه مي گرفت و يک قلب آبپاش مي خواست ...
براي خوندنش به وبلاگم بيايد مطمعنا پشيمون نميشيد ...
اين هم به خاطره تمامه كسايي كه گله داشتند كه چرا من اپ نميكنم
منتظرتون هستم ها ....